پایان ندارد این آغاز
- دستهبندی: کاریکلماتور
- قطع: رقعی
- تعداد صفحات: ۹۲
- ارسال توسط انتشارات ناران
نام کتاب: پایان ندارد این آغاز «کاریکلماتور» نویسنده: ابوالقاسم صلحجو ویراستار: متین یحییزاده
گفته و نوشته شده است: کاریکلماتور عضوی از خانوادۀ طنز بهشمار میرود، اما دراصل یک گونۀ ادبی است. استفاده از عنصر زیباسازی کلمات و نیز سوژههای روز، باعث توجۀ بیشتر طنزپردازان به کاریکلماتور شده و در چند سال اخیر بهسرعت، جای خود را در ادبیات، باز و با رشد چشمگیر خود، پیروان زیادی پیدا کرده است.
کاریکلماتور، مانند اشانتیونی از یک عطر خوب است و دارای دو ویژگی است:
1- کوتاهی.
2- وارونه دیدن.
کاریکلماتور برداشتی کاریکاتوریستی و طنزآلود از زندگی روزمره است. کاریکلماتور بیشتر مبتنیبر بازیهای زبانی است، یعنی بیش از آنکه برخاسته از مفاهیم باشد، متکی به واژهها و یا عبارات است که ازطریق بهکارگیری صنایعی چون جناس و ایهام و یا ازطریق تشبیه و استعاره به موقعیت طنز میرسد.
کاریکلماتور بازتابی آنی، موجز و مؤثر از زندگی در جامعۀ امروز ایران است. کاریکلماتور با مخاطب عجول و شتابزده و بیحوصلۀ امروزی ما که سلیقۀ او به اقتضای ارتباط با رسانههای دنیای ارتباطات، با صرفهجویی در زمان و کلام گره خورده است، بهسرعت ارتباط برقرار میکند و از اینرو بهشدت روزآمد است.
کاریکلماتور نوعی از شوخطبعی است که دکتر سیروس شمیسا در کتاب «انواع ادبی» از آن بهعنوان نوعِ جدید ادبی یاد میکند.
کاریکلماتور جملاتی کوتاه و موجز با آمیزهای از طنز است.
ابتکار این طنز را به استاد پرویز شاپور نسبت دادهاند (گرچه در متون بهجای مانده از عبید زاکانی و... نیز آمده است.) و عنوان کاریکلماتور را زندهیاد استاد احمد شاملو شاعر بیهمتای معاصر از سرهم کردن و مونتاژ کاریکاتور و کلمات بر این نوع طنز گذاشته است. یعنی کاریکاتوری که بهجای کشیدن و نقاشی کردن با کلمات نوشته میشود. اما از نگاه برخی اساتید ادب این نام، زیبا و جالب نیست.
هرچند که شاملو گفته است: «چیزی را سرهم کردیم، جا افتاد.»
خواجه نصیر شعر را کلام مخیّل موزون میداند؛ اگر این نظر را بپذیریم، کاریکلماتور به شعر پهلو میزند، یعنی کلامی است مخیّل که گاهی وزن آشکار دارد. مانند: «به نگاهم خوش آمدی.» و گاهی موسیقی درونی و گاهی نیز فراتر از این تعریفهاست.
ناصر فیض جایی نوشته است؛ «کاریکلماتور یعنی کاری بکنیم که کلمهها به تور بیفتند.»
ابوالفضل زرویی نصرآباد این واژه را بدسـاخت و بدآهنگ میداند و عمران صلاحی شاعر نامدار میگوید: «کاریکلماتور کتابی است که میتوانید آن را از هرکجا که دلتان خواست، بخوانید حتی از آخر.»
و در جایی دیگر، عمران صلاحی معتقد است؛ «کاریکلماتور یعنی کاریکاتوری که با کلمات به ثبت میرسد.»
محمدرضا روزبه در کتاب «ادبیات معاصر ایران» مینویسد: «کاریکلماتور، نوعی نثر ادبی شاعرانه است که در قالب جملات مقطع ارائه میشود و درواقع نوعی نقاشی با کلمات است که نویسنده در نوشتن اینگونه نثر از مکانیسمهای شاعرانه مانند؛ ایجاز، تصویرسازی، آشناییزدایی، طنز، بازی با کلمات، تداعی معانی و... استفاده میکند.»
صنایع و آرایههای ادبی در کاریکلماتور مبحثی است که در علم بدیع تعریف میشود و آن دانشی است که زیبایی و آراستگی سخن را بررسی میکند، آرایه یا صنعت به هر واحد از زیباییهای گفتاری گفته میشود که بهدلیل هماهنگیهای آوایی و یا معنایی و یا هر دو، مورد بررسی قرار میگیرد. بهطورکلی آرایههای ادبی بهکاررفته در کاریکلماتور بیشتر ساخت معنایی دارند تا ساخت آوایی.
آرایههایی چون؛ انگاره، انگارۀ ناهمگون، تشبیه، استعاره، کنایه، انسانگونگی، حسآمیزی، جمع، تفریق، تجاهل العارف، تمثیل، تمثیل عکس، تجسّم، حرف نمایی، تناسب یا مراعات نظیر، ایهام، تضاد، تلمیج، محتمل الضدّین، احاله به محال، ساختزدایی، حسن تعلیل، دلیل عکس، پارادوکس، حسن طلب و... که در نوشتن کاریکلماتور بهطور معمول ترکیبی از این آرایهها بهوقوع میپیوندند.
آرایههایی که از تناسب واژهها و جملهها بهوجود میآیند، درواقع بر اثر ایجاد و تناسبات و روابط معنایی خاصی بین کلمات، موسیقی معنوی کلام، افزایش مییابد.
بازی با کلمات و واژهها، کنایه و ایهام یا دقیق شدن در معانی واژهها که میتوان با ظرافت و به گونهای آنها را معماری کرد و کنار هم قرار داد تا معنیهای گوناگون یک واژه، برای ساختن تصویری با چند معنی استفاده کرد و یا با ایجاد معانی دور و نزدیک، زیبایی خاص و ویژهای آفرید.
بـه کاریکلمـاتـور؛ طنز کلمـات، بـازی بـا واژهها و شوخی با کلمات نیز
گفتهاند. کاریکلماتور مخاطبهای آگاه و اندیشمند دارد که آنها را با تبسم، وادار به فکر و اندیشه میکند. کاریکلماتور زبان گویایی است که شوخی میکند، میخنداند و به طعنه سخن میگوید و به ناهنجاریها و بدیها شلیک میکند و گاهی ناملایمات و سختیهای زندگی را با طنز تلخ بیان میکند.
کاریکلماتور در نظر اول، مخاطب را وادار به تبسم میکند، ولی چینش و ساختار کلمات و ترتیب واژگان باعث میشود که دوباره آن را بخواند و تفکری عمیق وارد لایههای زیرین متن شود.
سهراب گلهاشم کاریکلماتوریست نامی مینویسد: «کاریکلماتور سابقهای طولانی در زبان پارسی و ریشۀ عمیقی در ادبیات کهن ما دارد، ولی پرویز شاپور بـود که توانست به آن شخصیت داده و بـا نـامگذاری احمد شاملو در سال1346 هجریشمسی هویتی مستقل پیدا کند.»
«شاپور آغازگر راهی شد که بهسرعت جای خود را در ادبیات باز کرد و پیروان زیادی یافت. پس از وی هنرمندان زیادی سعی کردند این رشته را ادامه دهند و در رشد و شکوفایی بیشتر آن سهیم باشند، اما به جرأت میتوان گفت که درحالحاضر کمتر از انگشتان یک دست، کاریکلماتوریست موفق داریم که بهصورت تخصصی این قالب را انتخاب میکنند و قلم میزنند.»
دکتر امیر خوشوقتی مینویسد: «کاریکلماتور بههرحال نوعی طنز محسوب میشود و طنز برای تمام اوقات زندگی است. طنز و به تبع آن کاریکلماتور باید چنان باشد که خواننده گاهی هم بتواند به سادگی با آن برخورد کند و مسرت خاطری یابد و لبخندی دلنشین بر لبانش و در ذهنش بنشیند نه آنکه حتماً دنبال لایههای درونی و زیرین آن باشد یا آنکه همیشه لبخندی تلخ برایش به ارمغان بیاورد. پس بهنظرم کاریکلماتور میتواند و باید مجموعهای از طنز ساده و دمدستی تا طنزهای عالیه با اهداف و نیات والا باشد.»
کاریکلماتور بازی هنرمندانه با واژهها و بیان مطلبی ساده با زیربنای عمیق، اظهار جملهای دمدستی و بردن ذهن به آدرسی دور و نقبی از ظاهر جمله به باطن معنی است.
کاریکلماتور تفاوت در نگاه است. وارونه دیدن وارونگی است که درعین کوتاهی باعث تمایز نوشتهها و گفتهها میشود و کاریکلماتوریست است که با واژهها تصویر میسازد.
کاریکلماتور نوشتههای کوتاهی است که ظرافت و دیدی شاعرانه و طنزآلود دارد. کاریکلماتور جملاتی پرمحتوا، کوتاه و همراه با شوخطبعی است که گاهی به جملۀ قصار بزرگان میماند و گاهی به شعر شانه میزند و شاید بتوان تبدیل به ضربالمثل هم بشود و آنچه مسلم است، کاریکلماتور کلمات و واژههاست که با نام پرویز شاپور به ادبیات مدرن سرزمینمان ایران سنجاق شده است.
تولد کاریکلماتور در روز بیستویکم خرداد ماه سال یک 1346 هجریشمسی در نشریۀ خوشه به سردبیری احمد شاملو بوده است.
نویسندۀ کاریکلماتور باید نخست در خرج کردن واژهها خسیس باشد. دومین ویژگی بارز و مهم کاریکلماتور تفاوت در نگاه و پختگی بیان در مجالی کوتاه است. شاید بتوان دربارۀ یک کاریکلماتور خوب، مقالهای نوشت.
در کاریکلماتور باید دنیا را متفاوت دید و دنیایی متفاوت آفرید. در کاریکلماتور میتوان ندیدهها را دید و نشان داد.
بههرحال کاریکلماتور؛ مخاطبینی آگاه، فرزانه و اندیشمند دارد. در پایان باید گفت که یک کاریکلماتور باید:
1- خواننده را بهوجد و سرور بیاورد.
2- خواننده را به اندیشه وادارد.
3- خواننده دوست داشته باشد آن را برای دیگران بیان کند و خود آن را از بر کند.
استاد عمران صلاحی میگوید: «هر هنرمندی باید اول خود را بشناسد و بداند استعدادش در چه زمینه است و همان زمینه را محور کارهای هنری خود قرار دهد. یکی میبینی استعدادش در نویسندگی است، اما عمرش را بر سر شعر ضایع کرده و چیزی نشده است و بالعکس! مثل اینکه استخوان را اسب گاز بزند و علف را سگ به نیش بکشد، بلانسبت!»
و من اکنون مطلب استاد عمران صلاحی را گرفتهام که پایم لب گور است. سالهای نوجوانی و جوانی و... را به دهها کار هنری پرداختم که در هیچکدام هم بهقول استاد چیزی نشدم. ای کاش بهجای سرک کشیدن در هنرهای گوناگونی چون: نوشتن داستانهای کوتاه، نمایشنامۀ رادیویی، بر سر دو راهی زن روز، نقد فیلم، مقالات اجتماعی، فیلمسازی تجربی، طراحی جدولهای گوناگون عادی، طنز، فکاهی، موسیقی، سینمایی و... و سرودن شعر، بازیگری تیاتر، مقالات طنز، نوازندگی در گروه پاپ، شعر، عکاسی هنری، نوشتن لطیفه، طرح برای کاریکاتور، کاریکلماتور و... اگر فقط به نوشتن کاریکلماتور پرداخته بودم، شاید میتوانستم پرویز شاپور را تکرار کنم، افسوس.
و صد افسوس که پند استادم، پرویز شاپور نیز در گوشم ننشست و روان از گوشم بیرون رفت که: « آدم باید همیشه قلۀ استعداد خودش را کشف کند و روی قله بایستد. ارتفاع قله مهم نیست، فتح آن مهم است. قلۀ بعضیها خیلی بلند است، اما خودشان در دامنه ایستادهاند و قلۀ بعضیها هم کوتاه است، اما آنها توانستهاند روی قله پرچم خود را بکوبند.»
و من چون پرندۀ بهار و شکوفه ندیده از این شاخه به آن شاخه پریدم و قلۀ استعدادم را کشف نکردم و روی هیچ قلۀ کوتاه یا بلندی نایستادم و همیشه در دامنه ماندم.
کاریکلماتورهای پیش رو دستاورد سالهای نوجوانی تاکنون میباشد (1346-1401) که نخستینبـار بـا اینگونـه طنز نـوشتههـای استـاد پرویز شاپور بهنام کاریکلماتور آشنا شدم و نوشتن کاریکلماتور را پس از خواندن سه دوره از کاریکلماتورهای استاد پرویز شاپور در مجلۀ خوشه به تقلید از استاد شروع کرده و تا آخرین نفس ادامه خواهم داد.
دستاورد این سالها تعداد 235 کتاب کاریکلماتور میباشد که نخستین آن باعنوان «به پرویز شاپور سنجاق شدهام.» انتهای سال 1395 هجریشمسی توسط حوزۀ هنری استان فارس چاپ گردید که در کمتر بیست روز در شیراز نایاب گردید. دومین کتاب با عنوان «کوتاه اما دنبالهدار» توسط انتشارات ناران تهیه گردید و هماکنون سومین کتاب نیز با عنوان «پایان ندارد، این آغاز» با همت انتشارات ناران به زیور چاپ آراسته شده و دراختیار شماست.
از سال1346 هجریشمسی شروع بـه نـوشتن و چـاپ کاریکلماتـور در
نشریات آن زمان و از سال 1350 هجریشمسی در مجلۀ فردوسی و کتاب جدول کتیبه تحت عنوان «موج در تنهایی» و پس از آن در مجلههای طنز و فکاهی، خورجین و کاریکاتور در پیش از سال 1357 هجریشمسی و سپس در نشریات توفیقیون و فکاهیون و طنز و کاریکاتور، بچۀ مشّد، خطخطی، روزنامههای کشوری، نشریۀ نگرش و روزنامههای محلی استان فارس بهویژه در صفحۀ طنز روزنامۀ عصر مردم کردم که مجموعۀ این کاریکلماتورها پیش روی شماست، بسم الله.
اینجانب مهندس راه و ساختمان و مدرس بازنشسته آموزش و پرورش هستم. از سال 1345 هجریشمسی با نگارش لطیفه، قطعات طنز، داستانهای کوتاه طنز، مقالات طنز و بهویژه طراحی جدول کلمات متقاطع فکاهی در نشریات طنز و فکاهی، زیر نامهای مستعاری چون: موج، دستانداز، پیرسوک شیرازی، پِلاچ، بختاله، قُرّه تراق، کلوچه مسقطی، چلک مسّه، الف. صاد. کاکو و خر موج نو همکاری داشتهام.
من در بیستوسوم اَمُرداد ماه سال 1330 هجریشمسی از در ورودی این زندگی مجازی به شهر راز شیراز وارد شدهام، ولی نمیدانم در چه زمانی برای ورود به زندگی حقیقی از در خروجی این زندگی مجازی خارج شده و متولد میشوم. اگر به تناسخ باور داشتم، حتماً برای آمدن دوباره به این دنیای مجازی جنینی را انتخاب میکردم که بتوانم در زندگی استاد پرویز شاپور را تکرار کنم.
ای کاش تمـامی لحظات گذشتـۀ زنـدگیام را در گروههـای چنـدتـایی
بههمراه تمامی واژهها به میهمانی کاریکلماتور دعوت کرده بودم تا در آخرین لحظۀ زندگی به آخرین واژه یعنی مرگ بپردازم و کاریکلماتور پایان زندگی مجازیام را به جناب عزرائیل با لبخند هدیه کنم.
ایدون باد.
ابوالقاسم صلحجو
شیراز